فشارهای زیادی در کشور در بخش اقتصادی را تحمل میکنیم که بخشی مربوط به تحریمها و البته بهرهوری پایین است.
در برنامه 20 ساله قرار بود سالی 8 درصد رشد کنیم و در منطقه به رتبه اول برسیم اما اینگونه نشد. ما در سال 1404 قرار بود اول شویم اما از نظر اسمی چهارم، اما از نظر شاخص قدرت خرید، سوم هستیم.
در حال حاضر نرخ تشکیل سرمایه منفی شده است و سرمایهگذاریها پوشش استهلاک را هم نمیدهند. دغدغه اول کشور بحث رشد و تشکیل سرمایه است. سهم بازار سرمایه در تشکیل سرمایه در نوسان است و حداکثر یک پنجم در بازار سرمایه بوده است.
سازمان بورس با اعضای خود معنا دارد. نهادهای مالی و ناشران و شرکتهای بورسی به سازمان معنا میدهند. اعتماد خدشه دار شده براساس نااطمینانیها بوده است. بخشی از نااطمینانی به دلیل موقعیت منطقه و جغرافیایی است اما عامل دوم نااطمینانیها، رفتار سیاستگذاران و مجریان سیاسی است و سرمایهگذاران را نگران کرده است. بازار مالی حساس است و این رفتارها بازار را با عدم اطمینان مواجه میکند.
قیمت اوراق با این نااطمینانی جابجا می شود و با تصميم گيريهای متفاوت بازار مالی تحت تاثیر قرار میگیرد، رفتار اقتصاد حقیقی هم عامل دیگر این نااطمینانی است. اگر اطمینان و اعتماد نسبت به بازار سهام وجود نداشته باشد. کارها درست پیش نمیرود و بازار سرمایه آسیب میبیند.
ما باید تامین مالی کوتاه مدت را به نظام بانکی و تامین مالی بلند مدت را به بازار سرمایه بسپاریم.
زمانی که ناشر با اصول حرفهای درست کار کند، حال شرکت خوب است و سوده میشود اما در غیر این صورت شرکت متضرر میشود.
برای اقتصاد ایران و بورس 120 میلیارد دلاری، وقتی دو میلیون نفر سهم خرید و فروش کنند، عدد کمی نیست. اما امیدواریم 80 میلیون فعال بورسی در آیندهای نزدیک داشته باشیم.
رفتار بخش حقیقی بورس را تحت تاثیر قرار داده است. قانون اوراق بهادار استقلال را به رسمیت شناخته است. بخش مهم آن به رفتار افراد بستگی دارد چرا که ساختار بورس مستقل است. در شورای عالی بورس، از حضور شخص رییس اتاق ایران محروم بودیم. استقلال شورای بورس را بهگونهای حفظ کنیم که گویی در مجلس شورای اسلامی نشستهایم و باید برای رأیگیری نظر بدهیم.
0 دیدگاه